به نام خدا
در رثای شهید مسعود طاهری که در عملیات کربلای ۴ بی پیرایه تن جان بجانان سپرد و به لامکان پر کشید با امید جلوهی آن شاهد خوبان در پردهی غیب نهان :
شهد شهادت چشید از خم مستان عشق
|
گوی سعادت ربود از خم چوگان عشق
|
جام بقا نوشد از چشمه جوشان عشق
|
هر که در این راه شد همره افلاکیان
|
ریخت به پیمانه اش جوهر پیمان عشق
|
ساغر نوشین وصل از کف ساقی گرفت
|
جست سوی لامکان از سر ایوان عشق
|
رست ز دام بلا سوی بقا پر کشید
|
سالک معراج عرش! ذره رقصان عشق!
|
از که نشان جویمت ای گهر بی نشان؟
|
یکسره پران شد از پرش پیکان عشق
|
پیکر خاکی نهاد راه به افلاک جست
|
بوسه زد از شوق بر خنجر بران عشق
|
حنجر خونین ام جام ولا سر کشید
|
چون دم پرگار شد یکسره حیران عشق
|
بی سرو دستار شد دور ز اغیار شد
|
قافله سالار او سرور عطشان عشق
|
گمشده در دشت شوق در طلب شبنمی
|
غلغله رود شد نکهت جانان عشق
|
مجمره عود شد طالع مسعود شد
|
جوشش جیحون خون از بم احسان عشق
|
ذبح عظیمی است هان! نطع زمین لاله گون
|
سر بسر اینک ببین لشکر خوبان عشق
|
مسلخ شیدائیان مشهد گلفام شد
|
می شکفد لاله سان از نی نالان عشق
|
روح رحیلان عشق همدم پژواک باد
|
بر سر گلزار طف باز به فرمان عشق
|
کلک افق می کشد اطلس شنگرف را
|
منتظران! آید آن مطلع خندان عشق
|
صبح امل می دهد مژده هلا مژده باد!
|
می رسد از شهر خون خسرو خوبان عشق
|
مفرشی از پرنیان بر سر ره گسترید
|
گر که تجلی کند شوکت سبحان عشق
|
روضه رضوان دل مهبط انوار او
|
واله شود در سماء زهره تابان عشق
|
تابش خورشید وصل ذره به رقص آورد
|
تا کند جلوه ها مظهر پنهان عشق
|
طالع فیض ازل رخ بنماید مگر
|
احمد پرنیانی « پژواک » – شیراز – ۱۸/۱۰/۱۳۶۵