به نام خداوند شهیدان
سه سال گذشت . از روز هفتم اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ شمسی تا امروز که سومین سالگرد ارتحال ملکوتی پدر شهید مسعود طاهری است . سه سال تلخ و اما جدا تلخ گذشت . سالها و روزهایی که دیگر لبخند هیچ طعمی ندارد . سرد است و فقط ظاهری شیرین دارد اما اشکها و غصه ها حالا خیلی گرم و معنی دار شده اند . درد فراغ ، درد غریبی است و غریبی آن فقط از این جهت است که تا مبتلایش نشوی ، نمی توانی درکی از آن داشه باشی .
سه سال پیش ، صبح ، حوالی ساعت ۱۰ ، وقتی برای سرکشی بر بالین آن عزیز رفتم ، متوجه حال وخیمشان شدم ، تا دست جنباندیم و به بیمارستان رسیدیم ، چند دقیقه ای نگذشت که صدای اذان ظهر بلند شد و من همان دم دیدم در اتاق اتفاقات بیمارستان اردیبهشت شیراز که جانم می رود و نه جان که عزیزتر از جانم می رود !. نفسها به شماره افتادند ، چشمها بسته شد و ملکوتیان بال گشادند و به همراه مسعود شهیدش به پیشواز آمده و بردند آن روح نورانی را به عرش اعلا !.
او رفت با همه خوبیهایش ، غصه هایش ، دردهایش ، تنهایی هایش و تبسم ها ، خوش خلقی ها و صداقت هایش . رفت با همه اقتدار و بزرگواری و بزرگ منشی اش و گنجینه خاطراتش از نهضتها و انقلاب. در عین بزرگی ، کوچکی کرد و در عین استادی ، شاگردی کرد . صدایی بلند نکرد و سالها صدای بلند شنید . محبوب بود و دوست داشت تا محبوب باشد و دلی از او نرنجد . در فراغ مسعودش سکوت کرد و همچون شمعی صبحگاه جمعه تا جمعه در کنار سنگ مزارش آب شد .
او رفت با تمام عشقی به ولایت داشت . عشقی بی حد که به شیدایی رسیده بود . نام حضرت آقا که می آمد حتی پاهای مبارکش را جمع می کرد . یک باره همه اعضاء و جوارحش بی اختیار جمع می شدند. راستی راز شیدایی این عاشق و آن معشوق چیست که حضرت آقا هم در دیدار از بیت ایشان در اردیبهشت ۸۷ فرمودند : «مگر می شود ما شیراز بیاییم ولی به دیدار آقای دکتر طاهری نیاییم !».
خداوندا درد سختی کشیده ایم که مپرس اما به ارواح ملکوتی تمامی شهیدان راستین ، از سید و سالار شهیدان عالمین ، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و اصحاب با وفایش در دشت نینوا گرفته تا شهیدانی که همینک در جای جای کره خاکی همچون برگ گل بر زمین می افتند و خون مطهرشان نثار عشق به توست ، ترا سوگند که رحمت و غفران و رضوان خود را و همنشینی با معصومین ( علیهم السلام ) را نصیب و قسمت آن عزیز سفر کرده و همه والدین گرانقدر شهدا بفرما . آمین یا رب العالمین .
نوشته م . طاهری