آخرین خبرها

گروه شناسی و تشکل حزبی با نگاهی به حزب جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

گروه شناسی  و تشکل حزبی با نگاهی به حزب جمهوری اسلامی

 

 

به قلم : م طاهری

( با استناد و اقتباسی از دلنوشته های پراکنده از اباشهید مرحوم دکتر حاج محمد حسن طاهری ) 

 

مقدمه :

مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً (احزاب – ۲۳)

از میان مؤمنان مردانی‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند. برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخی از آنها در [همین‏] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند.

شخصیت هایی همچون اباشهید مرحوم دکتر حاج محمد حسن طاهری ( ره ) ، پدر شهید والامقام مسعود طاهری آن پیرغلام اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) که عمری را به خودسازی نفس پرداخت و در صحنه مبارزه با رژیم طاغوت و منحوس پهلوی در صف اول مبارزه جلودار بوده و در ایام پس از پیروزی انقلاب ، ضمن تقدیم فرزند شهید عزیزش ، با عهدی که با امام و ولی خود بسته بود، باقی ماند ، از زمره آیه کریمه‌ی ذکر شده ، هستند . مرحوم دکتر طاهری را اگر بنیانگذار حزب جمهوری اسلامی فارس ندانیم ، قدر مسلم وی را باید یکی از بنیانگذاران اصلی و شاخص این حزب پرخیر و برکت در استان فارس دانست . حزبی که بلاشک نقش ستون فقرات انقلاب اسلامی را ایفا کرد و در توسعه و ایجاد تشکلها و نهادهای مهم انقلاب ، سهم اصلی را بر عهده داشت .

تاریخچه احزاب در ایران به سالهای معاصر نزدیک است ، گو اینکه در ایران هیچگاه حزب با آن مفهوم علمی که در غرب به عنوان یک حزب سیاسی از آن یاد می شود، شکل نگرفت و این ناشی از دست به هم دادن علتهایی است که کالبد شکافی آن نیازمند عرائضی مفصل و مجالی دیگر است . تولد اولین احزاب سیاسی در ایران به سفر اولین فرنگ رفته های ایران بسیار وابسته است و این مهم در تلاقی با نهضت مشروطیت در ایران و بسترهای شکل گیری و پیامد های بعد از آن به بروز و ظهور تعدادی از احزاب یا به عبارت فرنگی ها، شبه حزب هایی منجر گردید .  این احزاب خود را در مقایسه با آنچه حکومت و یا به عبارت بهتر قدرت مرکزی در ایران ، شکل دادند و تند رو ها و میانه رو ها و محافظه کارها یا معتدلین و از دیدگاه اجتماعی یا اجتماعیون شدند یا اعتدالیون و یا ترکیبی از آنها و یا مربوط به طبقه خاصی از اجتماع بودند ، اما به ندرت حزب تمام قد اسلامی بین آنها شکل گرفت . افرادی هم که در همفکری با یکدیگر ، چنین بودند ، به جای ایجاد تشکل های با قواره صددرصد حزبی ، به جنبش هایی اجتماعی روی آوردند . قدرتهای بزرگ هم در این راستا بیکار نبودند و برای آنها کاملا آشکار بود که برای هر نوع اقدام یا تسلط بر بخشی یا تمام قدرت در ایران لزوم بکارگیری یک حزب رسمی یا غیر رسمی الزامی است فلذا احزاب یا جمعیت های ایرانی از قدرتها متاثر شده و برخی نه تنها در مرام سیاسی که همچون حزب توده در ایدئولوژی هم ، انطباق ایجاد کردند . بهترین راه شناسایی احزاب مطالعه دقیق مرامنامه و اساسنامه های آنهاست و روند و برونداد آنها که ناشی از مواضع حزبی یا شصیتهای ترازاول در طی گذشت زمان است ، تصویر کاملی از آنها برای ما خواند ساخت .

از آنجا که حزب تشکلی است که دارای دیدگاه منحصر به فرد خود است طبیعی است که با روی کار آمدن روزنامه ها و ابزارآلات تبلیغاتی حرف خود و باورهای خود را منتشر کنند . این امر بسیار بدیهی است که حزب باید خود را توسعه دهد در غیر اینصورت محکوم با فناست ، بنابر این شیشه عمر یک حزب در قدرت و ثبات تبلیغات آن جمع است . روزنامه ها یکی پس از دیگری آمدند و رفتند و افکار احزاب و جمعیت ها را منتشر ساختند . برخی با این تبلیغات درست و نادرست برای خود هوادار و همفکر ایجاد کردند و برخی هم نتوانستند و از صحنه خارج شدند و فقط در حافظه تاریخی ایران از خود اثری به جا گذاشتند. حاکمیت های سیاسی مبنای قدرت تلقی شد و می توانست قدرتهای اقتصادی و حتی نظامی برای خود درست کند از این رو برخی از احزاب چون می دیدند که توان مقابله سیاسی با قدرت مرکزی را ندارند به قدرت های نظامی هم روی آوردند و ضربه هایی وارد کردند تا از این رو ایده ها و افکار خود را منتشر کنند . پس حزب بلاتردید می توانست کانونی برای قدرت تلقی شود .

بسیاری معتقدند تحزب در ایران هیچگاه مورد اقبال جدی از سوی مردم واقع نگردیده و اکثر جنبشهای سیاسی مردمی هم در سایه یک حزب ایجاد نشده اند . انقلاب اسلامی هم بدون تکیه بر یک حزب وتنها بر مبنای توده های مردم مسلمان ایران به رهبری روحانیت متشیع مبارز به پیروزی رسید .

به اعتقاد این حقیر ، از منظر جنگ های نرم ، حزب ، یک ابزار راهبردی و نه تاکتیکی « عملیات اجتماعی » است . اجتماعی از افراد با افکار تقریبا همسان اند . ابزاری که اکنون می تواند برای اجرای عملیات های فرهنگی ، سیاسی و حتی نظامی به عنوان سازمان مبنا ، بکارگیری شود . و ابزار خود مهم نیست بلکه استفاده از آن و نیت استفاده مهمتر است ، بسان چاقویی که در دست جراح است یا در دست قاتل که در حالت اول این ابزار نه تنها راه گشا که ناجی است و در حالت دوم موجب تضییع جان است .  بی تردید ، حزب جمهوری اسلامی در زمانی درست و به دست افرادی پاک نهاد و تحت توجهات رهبر کبیر انقلاب اسلامی تشکیل شد و در این صحنه عملیات اجتماعی ، بزرگترین و بی نظیرترین روش مدیریت انقلابیون مسلمان را بر عهده گرفت . یک سازمان و دستگاه نبود که یک نهاد بود ، متعلق به دولت نبود اما در رهبری بنیانگذاران انقلاب بود ، با منابع مالی مردمی پشتیبانی می شد آنچنانکه هیاتهای مذهبی بودند و مردمی که روزهای قبل از پیروزی انقلاب ، دائما در خیابانها بودند و مدام در تکاپو و تظاهرات و جنگ و گریز با عمال فروپاشیده پهلوی و هنوز پر از انرژی انقلابی که حالا حزب آنها را به خود جلب و جمع نمود . نخ نباتی شد تا این ذرات را به خود بلور کند . توده های مردم و حتی جوانان انقلابی ، گرایشهای متنوعی داشتند اما همگان اذعان دارند غالب مردم توجهشان به روحانیت انقلابی و مساجد به عنوان پایگاههای انقلاب اسلامی بود . و حزب جمهوری اسلامی برنده این مسابقه بود و حقا بانیانش والسابقون السابقون انقلاب شدند . اگر نهادی همچون سپاه توانست بازویی برای حفظ امنیت کشور نقش خود را در سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کند، حزب جمهوری اسلامی هم به خوبی توانست نقش اساسی خود را در امنیت سیاست داخلی انقلاب اسلامی در مقابل طوفان فتنه ها که از آفات انقلابهای اعتقاد پایه است را ارائه دهد .

من و شما امروز که بیش از سه دهه از انقلاب خوبار انقلاب اسلامی گذشته است و حوادث بعضاً شگفت آوری را در صحنه های سیاسی کشور به چشم دیده و یا شنیده ایم، قضاوتهای روشنتری راجع به تاریخچه و پیامدهای احزاب و گروه ها در ایران داریم ، اما نوشته ای که در پیش روست  با بهره گیری از دل نوشته های پراکنده ای که توسط مرحوم اباشهید دکتر حاج محمد حسن طاهری که خود از بنیانگذاران و عضو ارشد شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی استان فارس بوده و در حال و هوای دو سه سال اول پیروزی انقلاب اسلامی نگاشته شده است ، در دو فصل دسته بندی و به منظر شما خوبان تقدیم می شود . من هم خود را در دریای افکار همان سالها قرار داده و درک ناقص خود را ارائه داده ام .

دکتر طاهری در ۱۳۶۰

با کمال تاسف دیگر نمی توان از دریای پر گوهر و گنج آن عزیز به آسمان پر کشیده بهره برد و پرسید و پرسید و ما مانده ایم و همین سطور پرقدر اما قلیل !.

لیکن به زعم این حقیر ، اهم نکاتی که از دست نوشته های آن عزیز می توان احصاء و برشماری نمود به شرح زیرند:

۱- شاید یکی از بهترین کمکهای این مقاله که امروزه هم کارآیی دارد، بداعت و سادگی آن در عملیاتی نمودن یک حزب است. اینکه مثلثی باید برای حزب در نظر گرفت که از یک سو با تبلیغات موثر و درست برونداد داشته و از این عملیات تبلیغاتی که از ویترینهای مربوطه مثل انواع رسانه های دیداری و شنیداری صورت می گیرد با عملیات پذیرش در ساختار حزب آنها را جذب نموده و در نهایت با آموزش به توانمندی های لازم رساند ساید یک فرمول ساده و کارآ تلقی شود . این موتور محرکه ای است که می تواند حزب را زنده و پویا نگاه دارد .

۲- توجه ایشان به دیانت و ولایت به تمام و کمال آشکار است و اینکه هر انحرافی از آنجا آغاز می گردد که یکی از این دو دچار مشکل شود . توجه ویژه آن اباشهید به خودسازی مسئولان و کادرهای تولیدی حزبی بی شک یکی از مهمترین فرازهای این دست نوشته است، امری که به گواه بسیاری از اهل منزل و نزدیکان و اصحاب همقطارش ، بی تردید ، خود یکی از سرآمدان روزگارش بود.

۳- گذشته پر فراز و نشیب گروه ها و جمعیت های سیاسی در ایران ، همچنین جنبش ها ، نهضت ها و تحولات سیاسی هر کدام داری ویژه گی هایی بوده که آنها در فرازی به موفقیت رسانده و در اثر موضوعاتی قابل تحلیل به فرود رسیده اند . این گذشته باید مورد توجه آنها که به دنبال حزب سازی در فضای مقدس جمهوری اسلامی هستند ، قرار گیرد.

۴- حزب سازی ، تشکیل و توسعه یک اجتماع با فرهنگ و اعتقادات منحصر به فرد است و در واقع یک عملیات اجتماعی است و لازمه این عملیات برخورد چهره به چهره بین اعضاء ، هوادران و کادرهای اصلی و میانی حزب است . حزب سازی پدیده ای پروژه ای با قابلیت کنترل از راه دور نیست .

 ۵- تولد جمهوری اسلامی به همراه خود ارزش هایی را خلق نموده که جزء لاینفک آن است که مهمترین آن اصل ولایت فقیه این ودیعه ناب حضرت امام خمینی (ره) است . این شاخص به تنهایی قادر است تا تعیین نماید یک جمعیت یا حزب تا چه حد خود را در راستای ارزش های نظام قرار داده اند و این نگاه به شاخص به لحاظ نمره عددی، از صفر تا صد متغییر است نه اینکه یا صفر است یا صد .

 ۶- قرار موفقیت نظام زیر خیمه تشکیلاتی شدن امور بروز پیدا می نماید و لاغیر . تاکید اباشهید بر ملاحظات جدی شهید بهشتی بر اینکه باید همه امور را تشکیلاتی نمود و از کارهای موردی یا متکی به فرد بشدت اجتناب کرد .

 ۷- یکی از موفقیت های شهید بهشتی در حزب جمهوری اسلامی کادرسازی آن برای انقلاب است . حالا که نگاه می کنیم می بینیم تقریبا همه آنها که در بحبوهه های پس از پیروزی انقلاب اثری بر روند انقلاب داشته اند چه در حوزه مقننه ، مجریه و قضائیه و یا در نیروهای انقلابی سپاه پاسداران به نوعی از کوره کادرسازی حزب جمهوری اسلامی خارج شده اند و یا لااقل تاثیر جدی پذیرفته اند و یا خود هسته یک گروه یا حزب جدید شده اند .

و در آخر اینکه . . .

شاید پزشک حاذق امروز، ایراداتی علمی بر حکیم ابوعلی سینا داشته باشد اما هر ذهن عاقل و با منطقی، منصفانه خواهد گفت که بنیانهای پزشکی شگفت انگیز و نوین امروز بر شالوده ای همچون کتاب شفای آن حکیم وارسته استوار است . انشاءالله خوانندگان عزیز هم مثل این حقیر درس خواهند گرفت . آب دریا را اگر نتوان چشید؛ هم به قدر تشنگى باید چشید!.

بر من عاصی تا ابد منت دارید اگر برای شادی امام الشهداء ؛ خمینی ، آن روح از خدا و به خدا پیوسته و ارواح مطهر همه‌ی شهدای اسلام و جنگ تحمیلی خصوصا شهید والامقام مسعود طاهری و پدر مبارز و عارفش و چهار شهید خونین کفن خاندان اسماعیلی که در حمله ناجوانمردانه منافقین بر سر سفره افطار رمضان ۱۳۶۰ شمسی به شهادت نائل شدند ، فاتحه ای تقدیم نمایید .

م طاهری – شیراز  ۱۳۹۱ خورشیدی

التماس دعا

به امید زیارت حضرت ولی عصر ( روحی لمقدمه الفداء )

 

فصل اول : گروه شناسی و مشخصه های حزبی در ایران

 

پیدایش گروه

مسئله گروه ها در تاریخ معاصر ایران به سالهای قبل از مشروطیت برمی گردد ( اوایل قرن ۱۳ خورشیدی ) . به طور کلی در ایران گروه ها را می توان در چهار نوع تقسیم کرد : ۱- اسلامی ۲- مارکسیستی و کمونیستی  ۳- سوسیالیستی و ملی گرایانه ۴- التقاطی.

۱-     اسلامی : شاید تلاشهای مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی را بتوان از اولین حرکتهای اسلامی در قالب گروه سازی غیر رسمی در دوران معاصر تلقی کرد و همین امر سبب شد تا مغضوب دربار قاجار شده و از ایران تبعید شود اما او در خارج از کشور هم به این موضوع توجه داشت . برخی ریشه های اخوان المسلمین در مصر را از تلاشهای سید می دانند . از سقوط رضاخان تا کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد (شهریور۱۳۲۰ تا مرداد۱۳۳۲)  دورانی است که احزاب اسلامی وضعیت روشنتری به خود می گیرند . محفل های اسلامی و هیئت ها که مهمترین آنها هیأت موتلفه است که میرزاکوچک خان یکی از مبدعین آن بوده است و بعد از ائتلاف به فدائیان اسلام می رسیم که علمدار آنها نواب صفوی است بعداً همین هیئتهای مؤتلفه اسلامی پایه های حزب جمهوری اسلامی روی آن قرار گرفت و شاخصین آنها آقایان آیت الله مطهری ، آیت الله بهشتی ، حاج عراقی ، آیت الله باهنر و آیت الله خامنه ای است .

۲-     مارکسیستی و کمونیستی : جنبشها و تشکلهای کمونیستی در اواخر قرن ۱۹ به این دلیل بیشتر نضج گرفت که در همان سالها سرمایه داری در آمریکا ، اروپا و ژاپن رشد نمود و اختلاف های طبقاتی گسترده ای در اجتماعات شکل گرفت به همین دلیل است که به عنوان یک فلسفه اجتماعی بروز تشکلهای مارکسیستی در بلوک شرق خاصه در روسیه تزاری رقم خورده است اما در جامعه ایران که عمدتا در آن ایام یک جامعه ارباب – رعیتی است، برای آنها که به دنبال بروز چنین گروه هایی در ایران بودند، فرصت مغتنمی بود . البته چیزی که سبب عدم قوت و رشد احزاب اصطلاحاً چپگرا در ایران شد، نقش قوی مذهب در اوضاع فرهنگی و اجتماعی مردم و رابطه تنگاتنگ روحانیت و مرجعیت شیعه و عامه مردم بود . این گروه ها از سال ۱۸۹۹ میلادی در ایران سابقه دارند . از سال ۱۹۰۷ – ۱۹۰۸ میلادی از طریق ارتباطات بازرگانی، اولین هسته سوسیال دموکرات یا اجتماعیون – عامیون، تشکیل می شود که هسته ها با هم یکی شده بحزب سوسیال و بعدا در ۱۲۹۶ حزب عدالت و در سال ۱۲۹۹ حزب کمونیست ایران و بالاخره حزب توده در سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ تشکیل می گردد. گروه های مارکسیستی خاصه حزب توده از اعلام صریح ایدئولوژی خودشان خودداری می کنند و با استفاده از تجربه فراموسونری که از ابزارهای مذهبی نیز استفاده می کرد، از تبلیغات در بین عامه به خوبی استفاده می کنند . در همان ایام میرزا محمد صالح شیرازی روزنامه کاغذ اخبار را در ۱۲۵۳ هجری قمری در چهارمین سال سلطنت محمد شاه قاجار راه می اندازد ( این شخص فراماسونر بوده ) که تبلیغ بر علیه اسلام به نام ارتجاع و فناتیسم شروع می شود و مسلمانها را به عنوان مخالف تمدن و تجدد معرفی می کنند . سازمان چریک های فدایی خلق و سازمان پیکار از این دست هستند .

۳-     سوسیالیستی و ملی گرایانه : تاریخچه این گروهها به طور مشخص ، از زمان فتحعلیشاه قاجار شروع می شود که یک سری محصل به ممالک خارجه می روند و مهمترین آنها فراماسونها بودند . در دربار ایران یک سری آدم پیدا کرده و آنها را به خود وابسته و علاقه مند ساختند و عمده قراردادهای معروف و البته ننگین را بوسیله آنها که به اصطلاح خود را منورالفکر می نامیدند ، بستند ؛ همچون یکی از بنیانگذاران فراماسونری در ایران ، میرزا ابوالحسن شیرازی مشهور به خان ایلچی، اولین سفیر ایران، اولین وزیر خارجه و نماینده ایران در عهدنامه گلستان و ترکمن چای که تا آخر عمر از دولت بریتانیا مقرری می گرفت، کاری از پیش نبرد . او چنان تحت تأثیر جنبه های مادی تمدن غرب قرار گرفت که پس از سیرو سیاحت در آن دیار، کتاب حیرت نامه سفرا را که از سر ذلت، ایرانیان را به تقلید کورکورانه از غرب در همه عرصه ها تشویق می کرد چاپ کرد . آنها برای شکستن سد مرجعیت که مهمترین عامل عدم موفقیت آنها محسوب می شد به روش مذهب سازی وارد کار شدند . از اینرو شیخیه ، بهائیت و وهابیت را که عمدتاً وسیله ارتداد و از بین رفتن جامعه اسلامی اند و در ادامه جریان های جدیدی که پیچیده ترین آنها فقط در ایران وارد عمل می شوند را براه انداختند و باین فکر میافتند که تفکر غربی و تجدد و تمدن را با لعاب اسلامی رواج دهند . دوره سلطنت رضاخان(۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰)؛ که دوره خفقان سیاسی – دینی بود را شاید بتوان گسترده ترین دوره ای که این احزاب شکل گیری های غیر رسمی یافتند ، دانست .

۴-     التقاطی : از زمان مشروطه (۱۲۸۴)  که فراماسونهای اولیه به دلیل عدم صراحت در مبارزه با مذهب در جامعه ایران تبلیغ می کردند ، از افکار و اعتقادت التقاطی استفاده کردند . افرادی که این جنبشها را پایه گذاری و یا هدایت می کردند از روشنفکرانی بودند که ضمن آگاهی های ابتدایی و البته نه عمیق از مفاهیم، اصول و فروع دین و مذهب شیعه که مذهب غالب در ایران بوده ، برخی از آنها با ملاحظه اوضاع تجدد و تمدن های امروزی خصوصا توجه به مبانی لیبرالیسم و دموکراسی در غرب التقاط لیبرالیسمی و برخی با گرایش به تفکرات سوسیالیستی یا ماتریالیستی در شرق التقاط مارکسیستی را بنیانگذاری نمودند . اولین منادیان این نوع التقاط را می‌توان افرادی چون «میرزا ملکم خان ناظم الدوله» دانست.  روشنفکرانی که در عقل‌گرای افراط زده عمل کردند و یا علم‌زده بودند یا اجتهاد آزاد در مقابل اجتهاد فقاهتی را به لحاظ تجدد گرایی افراطی، مجاز دانسته بودند. سازمان مجاهدین خلق ، نهضت آزادی و حزب توده (خاصه در اوایل تشکیل آن) از این دسته اند .

عکس العمل جامعه مسلمانان در برابر گروههای سیاسی

عکس العملهای سریعی در مسلمانها شروع می شود که عمده آنها در دواجتماع بروز می کند: الف- روشنفکرها  و ب- روحانیت

الف- روشنفکرها : یک عده خودباخته شدند به تجدد غربی و یک عده خودباخته شدند به مکاتب فلسفی مارکسیسم یعنی راست گراها و چپ گراها .

اولی ها یعنی اسلام گراهای التقاطی که بلندگوهای بی جیره و مواجب استعمار شده اند ، نمونه اول و معاصر آنها مهندس بازرگان است که در مدافعاتش پیداست که سخت خودباخته به غرب بوده است .

دومی ها با شعار مشخص عدالت اجتماعی بدون توجه به دین و تمام تلاش آنها به این است که به اسلام حمله نکنید و ما هم در حرفهایمان عدالت است و عمده کتابها روی این محور بوده که اسلام هم به تعاون متوجه است و اندیشه سوسیالیستی را در اسلام جستجو کردند که سوسیالیستهای به اصطلاح خداپرست! را تشکیل می دهند .

ب- روحانیت : معتقد است که اسلام همه چیز دارد و احتیاج به هیچگونه تزریقات و معلومات غربی و شرقی ندارد و توجه به این دارند مه فقیه شیعه پویا است و منجمد نیست . نمونه آن مرحوم شیخ فضل الله نوری می باشد که در یکی از اعلامیه های آن موقع خود در بست نشینی در شاه عبدالعظیم (ع) داده که در تاریخ مشروطیت منعکس می باشد و یا توجهی که مرحوم مدرس به اسلام سیاسی دارد .

برخورد با گروه ها چگونه باید باشد :

تنها راه اساسی در مقابل گروه ها آن است که ما از آنچه می دانیم و قبول داریم، بتوانیم دفاع کنیم . سه نوع سطح برخورد با گروه ها داریم . ۱-  برخورد ایدئولوژیک ۲- برخورد سیاسی و ۳- برخورد نظامی .

با پیروزی انقلاب اسلامی و تصریح خطوط مشی گروه ها در هر سه سطح بالا یک عده ای از آنها مثل گروه های چپ گرا، اساسا بدلیل اختلاف ایدئولوژیکی که با عامه مردم و نظام پیدا کردند به سرعت جدا شدند . برخی از گروه ها مانند نهضت آزادی برخورد های سیاسی با نظام پیدا کردند اما چون خود را شریک در حکومت می دیدند هیچگاه برخوردهای خود را به برخوردهای نظامی ارتقا ندادند . برخی از گروه ها اعم از راست گرا و چپ گرا و یا گروهایی که بر اساس اندیشه های انحرافی و التقاطی از اسلام بنیانگذاری شده بودند ، نتوانستند برخوردهای خود را در سطح سیاسی نگاه داشته و دفاع از اعتقادات خود را از آن طریق دنبال کنند و برخوردهای نظامی را آغاز کردند . واقعه ۷ تیر ۱۳۶۰ و ترورهای کور شخصیتهای مذهبی انقلابی از این دست است . نظام جمهوری اسلامی هم آمد کمی دست از تعارف برداشت و از اینرو برخوردهایی هم پیدا شده است .

برای شناخت این گروه ها از نظر تاکتیکی ، استراتژیکی و ایدئولوژیکی باید جداگانه و بدقت آنها را مطالعه کرده تا توان برخورد با هر کدام را داشت .

برخی فکر می کنند برای این منظور ( شناخت ) باید در این گروه ها نفوذ کرد تا شناخت فراهم شود ، این طور نیست .

تشکیلات ، سازماندهی ، کادر بندی در حزب جمهوری اسلامی

اقدامات اساسی حزب در یک مثلث سه ضلعی خلاصه است :

حزب جمهوری اسلامی تا تاریخ ۲ مرداد ۱۳۶۰ شبه حزب بوده و به صورت مجموعه و بنگاه تبلیغاتی اداره می شد . سه مرحله برای حزب می توان در نظر گرفت . مرحله اول بهار انقلاب است که ما هم در کوران انقلاب بوده ایم و دومی آن در شکوفایی انقلاب و سومین مرحله آن یک دوره است که در دوره حاکمیت خط امام بوده است .

مرحله اول ، بهار انقلاب است که مهر ماه ۱۳۵۷ است و تکمیل آن در  ۲۸ بهمن ۱۳۵۷ است که حزب تشکیل شد آنهم با یک کار تبلیغاتی مردمی .

در مرحله شکوفایی انقلاب است که دشمنان انقلاب شناخته می شدند و خطوط آنها شناسایی می گردد ؛ مانند تیمسار احمد مدنی که وزیر دفاع هم شد و آخرش به آمریکا فراری شد و یا آقای سید محمد کاظم شریعتمداری که موسس حزب جمهوری خلق مسلمان بود و آن آشوب را در اسفند ۵۸ در تبریز به راه انداخت .

در مرحله سوم که افشاگری خط و جریان بنی صدر معاویه صفت بود و همین امر البته موجب حاکمیت خط امام شد که هنوز تشکیلاتی نداشته و حزب در این حالت فعالیت می کرد و پس از پیروزی ریاست جمهوری مرحوم شهید رجایی و باهنر در ۲ مرداد ۱۳۶۰ است که حزب شروع به کار تشکیلاتی کرد .

ایده آل از دیدگاه مرحوم شهید بهشتی

مرحوم دکتر طاهری و شهید مظلوم بهشتی – شیراز ۱۳۵۹

مرحوم شهید بهشتی گفته اند ما تشکیلاتی می خواهیم که :

۱-     طاغوت نشود ( یعنی بت شکن باشیم نه بت! )

۲-     لغو نباشد

۳-     لهو نباشد

۴-     در خدمت مردم باشد و مردم این خدمت را به خوبی احساس کنند ؛

اینها شرایط اساسی تشکیلات حزب جمهوری اسلامی باید باشد . وی تاکید داشت ؛ حزب باید سازنده باشد ، خداپرست باشد نه طاغوت ، طالوت باشد نه جالوت و از کارهای بیهوده ممانعت کند .

 

تشکیلاتی بودن یعنی چه

یکی از اهداف مهم تشکیلات آن است که شخص محوری و خود محوری از بین برود و جای آن را هدف محوری بگیرد . درواقع سه نوع رفتار محوری در یک تشکیلات وجود دارد  :

۱-     جمع محوری

۲-     ارگان محوری

۳-     هدف محوری

دشمنان می خواهند حزب را شخص نما کنند، یعنی وقتی اسم حزب میآید مخاطب یک شخص یا یک جمع محدود را به خاطر آورد ( جمع محوری ) و نه اهداف آن را، از این رو وقتی که شخص به هر دلیل از بین برود ، حزب از بین خواهد رفت ولی اگر حزب «هدف محور» بود ، از بین رفتن شخص در حیات حزب اثر ندارد حتی گاهی از بین رفتن شخص می تواند در حزبی که رفتار هدف محور دارد تاثیر مثبت هم بر جا گذارد . « ارگان محور» یعنی یک حزب متکی به یک ارگان باشد این هم برای بقای حزب نامطلوب است زیرا حزب بلندگوی یک ارگان می شود و به همین دلیل متزلزل است . ارگان ها به هر حال در تلاش سازمانی خودشان هستند و اگر لازم شود تمایل به رفتارهای غیر حزبی و یا مغایر با هدف حزب از خود نشان می دهند . مثلاً اگر یک دولتی سرکار بیاید و حزبی را براه اندازد، رفتار این حزب، ارگان محور است زیرا از سوی یک ارگان راه اندازی و حمایت می شود ، فذا بر اساس توجهات ارگان خود ادامه حیات خواهد داد .

تشکیلات سیاسی در ایران

بحث ما راجع به تشکیلات سیاسی است . حکومتی که تافته جدابافته ای از مردم و حتی قوی باشد و پشتیبان غیر مردمی داشته باشد، یک تشکیلات قوی مردمی می تواند به آن ضربه بزند .

در کتاب علل گرایش مادیگری آقای دکتر مطهری هم نکات مهمی است که باید برای مطالعه به آن رجوع کرد . در تاریخ سیاسی ایران ، قبل ازظهور اسلام ، خسرو اول که بعدها او را انوشیروان نامیدند، یکی از پادشاهان قوی زمان ساسانیان بوده ، ظالم و بیدادگر بوده و او را عادل و دادگر قلمداد کردند که البته این تحریف را در تاریخ نگاری منحوس شاهنشاهی ، برای کل شاهان چنین کرده اند. در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران مراجعه شود و مزدک (که در زمان قباد ساسانی دعوی پیغمبری کرد) در آن کتاب نامبرده شده که ۲۰۰۰۰ طرفدار داشته که علیه قباد ساسانی قیام می کند و در زمان انوشیروان برای طرفداران مزدک مجلس مناظره و بحث آزاد را بین مزدک و روحانیون مسیحی و زرتشتی ترتیب داد که در این مجلس همه را یعنی به روایتی دوازده هزار نفر را گردن می زنند از ترس تشکیلات که این بلا برای مزدک و مزدکیان وارد می شود و فردایش عنوان انوشیروان دادگر از طرف روحانیون زرتشتی که حالا با این اقدام سبب ترویج و توسعه آیین زرتشت شده بود، گفته می شود . اگر تشکیلاتی که مزدک براه انداخته بوده صرفا یک تشکیلات با تفکرات فرهنگی اجتماعی بوده و یا به عبارت دیگر غیر سیاسی بوده این روش برخورد شدید و وحشتناک یک حاکم با آن گروه چه معنایی در بر دارد . به همین تشابه ، برای محمدرضای ملعون هم لقب آریامهر را پس از حمله به فیضیه در سال ۱۳۴۲ دادند .

در کتاب مزدک به قلم نقوی ، تاریخ اجتماعی ایران که ۸ جلد است و جلد اول به نام مزدک هم می توان موضوع را دنبال کرد.

در کتاب حسن صباح به قلم کریم کشاورز ( که از اعضای اصلی حزب توده است ) تشکیلات سیاسی دیگری در ایران مشاهده می شود . خواجه نظام الملک و حسن صباح و عمر خیام هم عصر بوده و برخی آنها را سه یار دبستانی برشمرده اند! در کودکی با هم عهد بسته بودند با هم قرار گذاشتند که هر کدام به جایگاهی رسید آن دو دیگر را یاری رساند. هنگامی که نظام‌الملک به وزیری سلجوقیان رسید به خیام فرمانروایی بر نیشابور و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد، ولی خیام گفت که سودای ولایت‌داری ندارد. پس نظام‌الملک ده‌هزار دینار مقرری برای او تعیین کرد تا در نیشابور به او پرداخت کنند و حسن صباح که کلامی آتشین و شخصیتی به شدت کاریزماتیک داشت، در مراجعه نصف مملکت را طلب می کند . چون حاجت او ادا نمی شود در قلعه الموت مستقر می شود و در مقابل نظام الملک موضع می گیرد و یکهزار سرباز فداکار تربیت می کند و با سلطان سنجر مقابله می کند و آنها را مرعوب می نماید . البته در برخی منابع نوشته اند که خواجه نظام الملک در نهایت پس از آنکه از دستگاه خلافت سلاجقه ترد شد ، به دست یکی از هوادارن حسن صباح ترور شد .

یک نمونه دیگر ابومسلم خراسانی سردمدار جنبش سیاه جامگان است ( که زندگی مشابه چگوارای آمریکای لاتین داشته ) که زندگی را از روستا شروع کرد و حکومت را از امویان گرفت و به عباسیان داد ( و چگوارا از آمریکا گرفت و به شوروی داد ) و البته در نهایت منصور خلیفه عباسی او را با دسیسه ای به بغداد فراخواند و ترور کرد ، چرا که از توانمندی او احساس خطر کردند.

نمونه دیگر نهضت بسیار مهم سربداران به مرکزیت نیشابور است که بر علیه ظلم و تعدی حاکمان مغول قیام کردند و اولین حکومت شیعی در ایران را بوجود آوردند . انقلاب آنها اسلامی و شیعی بود و زود سقوط کردند چرا که دو نفر رهبر نهضت را ازجمله شیخ خلیفه مازندرانی و شیخ حسن جوری را از بین بردند و خودبخود از بین رفت . نهضت آنها شخص محور بود . آنها فاقد تشکیلات منسجمی برای حکومت ، امنیت و اداره اجتماع بودند ، گر چه ضد شاهنشاهی بود، در نهایت گورکانیان آنرا شاهی کرده و بدینوسیله از بین رفتند .

جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک خان هم علی رغم رشادتهای فراوان و جانفشانی خود و هوادرانش به سبب عدم استقلال سیاسی و وابستگی اولیه به حزب عدالت که حزبی با افکار بلشویکی بود و خیانتهای درون حزبی و شهادت میرزا کوچک و عدم قابلیت توسعه تشکیلاتی به خارج از گیلان به شکست انجامید .

قیام مردم جنوب که مرکزیت آن در دشستان است نیز نمونه ای دیگر از یک تشکیلات سیاسی کاملا مردمی و مبتنی بر اعتقادات ملی و دینی بود . مردم دشستان ، بوشهر و اهرم در مجموع این قیام که هفت سال طول کشید با استعمار بریتانیا  و استبداد قاجاریه مقابله کردند و از بلاد ، ناموس و شرافت خود دفاع کردند . این قیام بدلیل عدم تسری به سایر نقاط کشور و خیانتهای برخی عناصر خود فروخته و شهادت رئیس علی دلواری به شکست انجامید ، اما خاطره ای شجاعت و دلیری مردان تنگستانی آنقدر قوی بوده که حتی در زمان رژیم منحوس پهلوی هم بر آن صحه گذاشتند .

در بحث تشکیلات خوارج ؛گروهی موسوم به خوارج که ظهورشان به زمان حکومت حضرت امیرالمؤمنین (ع) در جنگ صفین بر می گردد بر مبنای افکار و کارهای مذهبی،  خود را مطرح کردند و پس از جنگ صفین، بر علی خروج کردند و گفتند چرا حکمیت را قبول کردی و حال آنکه آنها خود را به علی تحمیل کردند و بعداً گفتند توبه کن و حتی حاضر شدند به شهادت حضرت علی (ع) داماد پیامبر و کشتن عمروعاص و معاویه . آنها تشکیلات سیاسی و تقریبا قومی را بوجود آوردند و امام زمانشان را ترور کردند و تا زمان بنی عباس ماندند و پس از آن به ظاهر این تشکیلات جمع شد اما رویه و افکارشان باقی ماند .

گروه فرقان و مجاهدین خلق ( منافقین خلق ) به نوعی رهروان آنها هستند زیرا تشکیلات آنها بر مبنای مذهب اما التقاطی و بدون قبول امام المسلمین هستند . بهترین کتاب برای تشریح این افکار و تشکیلات از مرحوم دکتر مطهری جاذبه و دافعه علی است .

مقایسه سازمانها و احزاب اسلامی :

احزابی که خود را مسلمان دانسته و مبنای تشکیلات خود را مذهب می دانند ، مانند خلق مسلمان عرب ، فرقان ، مجاهدین خلق ، . . . و به طور کلی احزابی که خود را مسلمان می دانند دو خط یا دو نوع تشکیلات وجود دارد : تشکیلات ابن ملجم و تشکیلات علی (ع) .

تشکیلاتی مطلوب ما تلقی می شود که زیر پوشش علی (ع) باشد نه ابن ملجم . به فرمایش قرآن مجید :

قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّهٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدیدٍ ( سباء – ۴۶)

« بگو: من فقط به شما یک اندرز مى‏دهم که: دو دو و به تنهایى براى خدا به پا خیزید، سپس بیندیشید که رفیق شما هیچ گونه دیوانگى ندارد. او شما را از عذاب سختى که در پیش است جز هشداردهنده‏اى [بیش‏] نیست. »

قرآن به بشارت و انذار در این آیه رویه راه اندازی تشکیلات حزبی ، محوری ترین اصل را برای ما بیان می کند که توجه کنید به بصاحبکم ، اینکه اگر او در سلامت کامل دین و عقل بود، پس رستگار خواهید شد .

در کتاب منطق الطیر عطار می خوانیم که هزار مرغ عازم شدند برای یافتن سیمرغ با رهبری هدهد که در پرواز با مشقات و مشکلات زیاد روبرو شدند که داستان مفصل و شیرینی دارد که در نهایت با سی مرغ  به مقصد می رسند و آنگاه خود به این می رسند که خود سیمرغ بوده اند .

در حزب مهم ، اصل تشکیلاتی بودن حزب نیست ، مهم مهذب بودن است . دلهای پاک و قلب های خالص و همه را به امام زمان خود سپردن مهم است . به قول جامی علیه الرحمه :

پسر از غایت خودخواهی و کبر                         نظر افگند به سراپای پدر

گفت ؛گفتی که تو آدم نشوی                          تو کنون حشمت و جاهم بنگر

پیر خندید و سرش داد تکان                          گفت این نکته برون شد از در

 من نگفتم که تو حاکم نشوی                         گفتم آدم نشوی جان پدر

مدیریت در حزب

اول باید مدیریت و سازمان کوچکی در سطح یک گروه و بعد در سطح و سیاق حزب مورد بحث قرار گیرد، فلذا باید موارد زیر را برای مدیریت در حزب جمهوری اسلامی مورد توجه قرار داد . مبانی ما برای مدیریت این حزب، مکتب اسلام و رهبری انقلاب است . این مبانی شامل شناخت عمیق ارکان زیر است :

۱- انقلاب اسلامی

۲- جامعه اسلامی

۳- فقه و فقیه شیعه

۴- ولایت فقیه

۵- آثار ولایت فقیه

۱- انقلاب اسلامی

از منظر حزبی انقلاب اسلامی در دو محور قابل بررسی است . الف ) انقلاب مکتبی و ب ) انقلاب فکر  . در مقابل انقلاب های مکتبی ، انقلاب های غیر مکتبی وجود دارد که در آنها یک مکتب و یک طرز فکر مکتبی شامل ابعاد فرهنگی ، سیاسی و نظامی زیربنای آن نمی باشد و روند تقاضای مردم ابعاد آن را تشکیل می دهد ، مثل انقلاب فرانسه که در اواخر قرن هجدهم میلادی برای آزادی و استقلال جامعه فرانسه به راه افتاد و در آن یک تشکل خاص بر جامعه حاکم نمی شود و در آن دو گروه با تفکر مخالف سرمایه داری و یا موافق ماتریالیستی می توانست رشد کند. از آنجه که ساختار حکومتی فرانسه پیش از انقلاب، سلطنتی با امتیازات فئودالی برای طبقه اشراف و روحانیون کاتولیک بود، تغییرات بنیادینی در ساختار حکومت مبتنی بر جدایی دین از سیاست، ملی‌گرایی ، دموکراسی و حقوق شهروندی پدید آمد و سبب شد تا نظام سلطنتی به یک جمهوری  تبدیل شود .

انقلاب های مکتبی بر اساس ابعاد سیاسی ، فرهنگی و نظامی یک تفکر محوری خاص صورت گرفته است . به طور مثال انقلاب روسیه که در اکتبر ۱۹۱۷ میلادی توسط حزب بلشویک به رهبری ولادمیر لنین بر اساس نظام فکری و سوسیالیسم می باشد و دارای ماهیت یک ایدئولوژی و مکتب مارکسیستی است، به راه افتاد و سبب ایجاد اتحاد جماهیر شوروی شد.

انقلاب مکتبی در تمام ابعاد آن سیاسی ، فرهنگی و نظامی صورت می گیرد و در یک بعد نمی تواند جلو برود والا شکست خواهد خورد . مکتبی که ایدئولوژی انقلاب قرار می گیرد ، باید جامع و کامل و نافع فرد و جامعه باشد و در عین حال نباید حالت جمود داشته باشد و باید پویا باشد . آنچه انقلاب اسلامی ما را از سایر انقلابهایی که بر پایه یک مکتب یا ایدئولوژی بنا شده، متمایز می سازد، ارزشهای بی نظیر مکتب انسان ساز و پویای شیعه است .

۲- جامعه اسلامی

 آن جامعه که ارزشهای اسلامی بر آن حاکم باشد و اگر به طور مثال ۹۵% مسلمان و معتقد به ارزشهای مکتبی خود بوده و در همه ابعاد اعتقادات خود را در جامعه جاری کنند، جامعه اسلامی است و اگر ارزش های اسلامی حاکم نباشد ، آن جامعه اسلامی نیست . حزب باید برای ایجاد و استقرار یک جامعه اسلامی تلاش کند ، والا آنچه بر سر جامعه می آید کالبدیست که اسلامی است ولی فاقد محتوی ارزشی شیعه .

 ۳- فقه و فقیه شیعه

فقه، شناخت احکام و قوانین اسلام است . فقه در لغت یعنی فهم و در اصطلاح یعنی دانستن احکام شرع درباره موضوعات گوناگون و کارهای مردم . فقه شیعه به دستورات واحکامی که از راه قران، سنت ، عقل و اجماع توسط مجتهد واجد شرایط استخراج میشود و برنامه عملی زندگی ما قرار میگرد گفته می شود و توسط متخصص آن یعنی فقیه شیعه بیان می گردد .

۴- ولایت فقیه

این نوع ولایت به همان دلایل که امام بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) لازم و ضروری بود،در دوران غیبت امام معصوم نیز به همان دلایل علاوه بر برخی دلایل نقلی ولایت فقیه جامع الشرایط لازم و ضروری است. ولایت فقیه از ولایت امام،ولایت امام از ولایت رسول و ولایت رسول از ولایت الهی سرچشمه می گیرد و به تعبیر دیگر این سه نوع ولایت از ولایت(الله) سرچشمه می گیرد، فلذا این ولایت ها در طول ولایت الهی هستند نه در عرض آن. 

کسی در جامعه اسلامی احکام را می شناسد که بتواند آنها را از طریق قرآن ، سنت ، عقل و اجماع ، اجرا نماید و آن فرد فقیه است و آن کسی که بخواد با قواعد فقه بر مردم حکومت کند باید عادل ، مدیر و مدبر باشد و باید بتواند مسائل سیاسی را خوب تحلیل کند. ولایت فقیه از دو واژه اساسی زیر تشکیل یافته است :

فقاهت : یعنی فردی که بتواند در مسائل مختلف احکام اسلام را استخراج کند .

ولایت : که در صحنه اجتماع و بین المللی حضور دارد، در حکومت شرکت کرده ، نقش دارد و رهبری می کند . در جامعه داخلی ما و اوضاع و شرایط خارجی ما صدها مسئله سیاسی ، فرهنگی و نظامی وجود دارد که از نظر اسلام پاسخ می خواهد و آن فقیهی که در منزل است و در معرکه حضور ندارد، قادر نمی باشد مسائل را پاسخگو باشد .

۵- آثار ولایت فقیه

ولایت دو اثر مهم فوری دارد :

۱- اطلاعات اسلامی و فقهی که دارد جهت حل مسائل استفاده می کند .

۲- جلوگیری از انحراف جامعه از اصول فقه شیعه می نماید و سبب اصلی شکل گیری جامعه اسلامی است .

بسیاری از انحرافات تدریجی بوده و حضور فقیه در صحنه آن استفاده مهم را دارد که هر جا انحراف بود، مقابل آن ایستاده و جلویش را می گیرد و فقیهی که در خانه اش نشسته قادر نخواهد بود چنین کند . اینکه امام فرمود : ای علمای اسلام من اعلام خطر می کنم، بداد اسلام برسید!، رفت اسلام !. این ناشی از حضور در صحنه اجتماعی و سیاسی و توجه کامل با فقه شیعه است و الا علمای دیگری هم در عصر امام بودند و آنها مسیرشان منزل بود و حوزه و سروکارشان با طلاب بود و  محترمین و کسبه ای که عمدتا برای حساب سهمین به آنها رجوع می کردند .

اما آثار دائمی و طولانی مدت ولایت فقیه به شرح زیر است :

الف) حاکمیت مکتب ؛ که تمام قوانین و ضوابط اجتماعی را از مکتب شیعه منشاء می گیرد .

ب) اسلام سیاسی ؛ دین از سیاست جدایی ندارد و بر هم منطبق اند، فلذا تز « دین از سیاست جداست » بی اساس است .

ج) ایمان و اعتقاد مردم ؛ فقیه خودش تماماً در صحنه وجود و حضور دارد فلذا مردم اعتقاد پیدا خواهند کرد .

د) پویایی فقه : برای مسائلیکه در جامعه پیدا می شود پاسخهای عملی می دهد نه ذهنی که قابل اجرا خواهند بود، مثلاً در سیستم بانکی مسئله ربا را به بیان دیگری شرح می دهد و یا زمینه تحصیل و اشتغال زنان در جامعه فراهم می شود یا برای تصمیم های بزرگ اجتماعی، به آراء مردم رجوع می شود .

هـ) حضور فقیه در جامعه : بر جامعه رهبری می کند و زمینه آن را از جامعه به دست می آورد .

و) راههای عملی : چه راه هایی وجود دارد ، در قوه قضائیه از طریق دو نفر از شورای قضات ، دادستان کل کشور و رئیس دیوان عالی از قوه مقننه از طریق شورای نگهبان که شش نفر آن از طریق ولایت فقیه است و کلیه قوانین از طریق شورای نگهبان می گذرد . در قوه مجریه از طریق فرماندهی کل قوا و تنفیذ حکم ریاست جمهوری و یا از طریق شورایعالی اقتصاد ، شورایعالی فرهنگی که در اساسنامه جدید مطرح می باشد ، که در آن چند نفر مدرس حوزه علمیه و یا چند نفر فقیه حضور خواهند داشت .

ز) نقش مردم در حاکمیت جمهوری اسلامی : سوال اینجاست که پس مردم چه کاره اند؟ پاسخ این است که اساساً مردم در این حکومت بیشترین نقش را دارند .  موارد زیر نمونه هایی از نقش مردم هستند :

۱- انتخاب حکومت مکتب : یا انتخاب حاکمیت مکتب تحت عنوان حکومت جمهوری اسلامی که از طریق قلدری بوجود نیامده بلکه مردم مکتب را با خون خود و از طریق یک انقلاب صددرصد مردمی به عنوان حاکم انتخاب کرده اند . در ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۵۸ خورشیدی،  ۹۸٫۹%  از مردم ایران به جمهوری اسلامی رای داده اند . پس جامعه یک جامعه مکتبی است و قوانین مکتب در آن جاری است .

۲- انتخاب قانون اساسی : اسلام تفسیرهای مختلف و شکلهای مختلف دارد . مثلاً فرقه های مختلف یا تفکرهای سیاسی مختلف مثل لیبرالها ، مجاهدین خلق و غیره ای که خود را مسلمان می دانند اما آنچه مردم انتخاب کردند قانون اساسی مبتنی بر اصول اسلامی بود که از طریق منتخبین و خبرگانی دینی بود که آنها را هم خودشان انتخاب کرده بودند.

این مهم در حافظه تاریخی انقلاب موجود است که افرادی از لیبرالها و یا فردی روحانی مثل آقای شریعتمداری هم در مجلس خبرگان قانون اساسی وجود داشتند که بر خلاف رای اکثریت رای داده اند و به هر حال تعداد افراد بیشتری که در مجلس با آرای مردم انتخاب شده بودند، سبب آراء بیشتر شده اند و این بخشی از حاکمیت مردم است .

۳- انتخاب رهبر : مردم اصل رهبری را قبول کرده اند و اگر مردم به یک فرد توافق نکرده اند، شورای رهبری از طریق خبرگان رهبری انتخاب می شود و خبرگان مردم حق دارند در صورت انحراف رهبر و یا شورای رهبری ، نظارت های خود را اعمال کنند . این هم بخشی از حق مردم است .

۴- نمایندگان مجلس : که از طریق انتخابات وسیله مردم انتخاب می شوند . در این حکومت ، نماینده فرمایشی مثل نمایندگان مجالس سنا در اکثر کشورهای مثلاً صاحب دموکراسی هم وجود ندارد .

۵- انتخاب ریاست جمهوری : که مردم یکی از ده نفر پیشنهادی مطابق قانون اساسی را انتخاب می کنند ، حتی اگر آن فرد صلاحیت کمتری داشته باشد .

۶- انتخاب شوراها و شوراهای اسلامی : در جمهوری اسلامی ، انتخابات شوراها هم داریم که نقش مهمی دارند که با قوانین و ضوابط اسلامی انجام می گیرد .

از کوچکترین روستا تا بخش ، شهر ، استان تا به مجلس شورای اسلامی در کشور همه با رای مردم انتخاب شده اند فلذا کل مردم در تعیین سرنوشت خود دخالت دارند .

البته شوراها در نظام چندین نوع هستند مثل شوراهای اداری ، شهری ، صنعتی و غیره که به لحاظ کارکرد هم دارای ضوابطی هستند که نقش آنها را بروز می دهد .

نقش و ارزش شوراها     

اصول کلی شوراها در نظام جمهوری اسلامی

۱- شور به معنی استخراج و استنباط همراه با پالایش است که احتیاج به زحمت و تصفیه داشته باشد . در اسلام شورا اهمیت زیادی دارد . قرآن کریم به این امر مهم توجه ویژه ای دارد .

در قرآن کریم یک سوره به همین نام « شورا » داریم که در آیه ۳۸ آن می فرماید :

وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ  .

و کسانى که [نداى‏] پروردگارشان را پاسخ [مثبت‏] داده و نماز برپا کرده‏اند و کارشان در میانشان مشورت است و از آنچه روزیشان داده‏ایم انفاق مى‏کنند ،

و یا در سوره آل عمران در آیه ۱۵۹ می فرماید :

فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ .

پس به [برکتِ‏] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مى‏شدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کار[ها] با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل‏کنندگان را دوست مى‏دارد.

می بینیم که در این دو آیه به صراحت خداوند متعال امر به مومنان می کند که در امور و کارهایتان شور را در پیش گیرید . از پیامبر اکرم (ص) و ائمه هدی ( علیهم السلام ) نیز احادیث متعددی در تاکید در این زمینه وجود دارد .

حضرت محمد (ص) فرمود :

– هیچ کمک و پشتیبانی بهتر از مشاورت نیست.  (تحف العقول مواعظ النبی)

– هرگز کسی پس از مشورت هلاک نشود.  ( اثنی عشریه صفحه ۱۶ )

– از انسان فرزانه راهنمایی خواهید و نافرمانی او مکنید که پیشمان خواهید شد.  (الحیاه جلد ۱ صفحه ۳۱۴ )

به رسول خدا (ص) عرض شد : حزم و احتیاط چیست ؟ فرمود با صاحبان رای مشورت کردن و از آنها پیروی نمودن. ( سفینه البحار جلد ۱ صفحه ۷۱۸ )

امام صادق (ع) از قول پدرش فرمود : جمعی از پیامبر پرسیدند : محکم کاری و دور اندیشی چیست ؟ مشورت کردن با صاحب نظران و پیروی کردن از ایشان.  (بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۱۰۰ )

امام علی (ع) فرمودند : هرکه خودرایی کند هلاک گردد ، و هرکه با مردمان مشورت کند در عقل آنان شریک شود. (نهج البلاغه ، الحیاه جلد ۱ صفحه ۳۱۱ )

– با خردمندان مشورت کن، تا از لغزش و پشیمانی در امان باشی. (شرح غرر الحکم ۴/١٧٩)

– برای اثبات نادانی شخص همین بس که از خودراضی باشد.  ( الحیاه جلد ۱ صفحه ۳۱۱ )

– هیچ همپشتی مطمئنتر از مشورت کردن نیست.  (نهج البلاغه ، الحیاه جلد ۱ صفحه ۳۱۲)

– هرکس به رای و نظر خویش اکتفا کند ( و در کارها با دیگران مشورت نکند ) خود را در خطر انداخته است. ( نهج البلاغه ، الحیاه جلد ۱ صفحه ۳۱۲ )

پیامبر حتی در خصوص جنگهایی مانند احد ، بدر ، موته ، خندق . . . شور و مشورت می گرفت . شور و مشورت نمی تواند بدون ضابطه باشد و بایستی شرایطی داشته باشد که در چهارچوب آن باشد . کسیکه مورد مشورت قرار می گیرد و عضو شوراست باید :

۱-     با تقوا باشد

۲-     عاقل باشد

۳-     حریص نباشد و منافع خودش را بر شوا ترجیح ندهد

۴-     شجاع باشد و ترسو نباشد

۵-     حسود نباشد

۶-      بخیل نباشد

۷-     با انصاف و با اخلاق باشد

 

معایب و محاسن تشکیلات

محاسن تشکیلات :

حزب محاسن زیاد و فوق العاده ای دارد . با ابرقدرت و حاکم مستبد مقابله می کند، امت واحده می سازد، استعدادها را شکوفا می کند ، نیروها را جمع می کند ، آنها را شناسایی می کند و می شناساند و کادر برای مدیریت انقلاب می سازد و یا تحویل اجتماع می دهد . استعدادهای بالقوه را بالفعل می کند . اساسا دور هم جمع شدن سبب برطرف شدن عیوب می شود ، معایبی که دشمنها ساخته اند .

حزب باعث محدودیت های اجتماعی می شود . چند چیز عامل محدود شدن است :

۱- مرکز فعالیت حزب در شهرهاست و از مراکز روستایی دورتر می شود و انسان هر چه شهرنشین تر شود ، محدودتر است .

۲- آگاهی و رشد عقل و دانش، خود یک محدودیت است .

۳- مذهب و دین ؛ انسان بی دین نامحدود است و انسان دیندار محدود به امورات خاص اجتماعی و اخلاقی است .

۴- ایمان ؛ که هر اندازه درجه ایمان بیشتر باشد ، محدودیت بیشتر است . در غذا ، مکان ، پوشاک که غایت آن محدودیت بندگی است که بالاتر از رسول الله می باشد ، در شهادت که می گویی « اَشهد اَن » این به همان معنی است ؛

نوشته اند؛ خواجه بوعلی سینا در خانه شیخ ابوسعید ابوالخیر شد و سه شبانه روز با یکدیگر بودند و به خلوت سخن می‌گفتند و جز به نماز جماعت بیرون نیامدند، بعد از سه شبانه روز خواجه بوعلی برفت، شاگردان از خواجه بوعلی پرسیدند که شیخ را چگونه یافتی؟ گفت: « هر چه من می‌دانم او می‌بیند! » و متصوفه و مریدان شیخ چون به نزدیک شیخ درآمدند، از شیخ سؤال کردند که‌ای شیخ، بوعلی را چون یافتی؟ گفت: « هر چه ما می‌بینیم او می‌داند!» . حقیقتاً فرق است بین خدا پرست و خداشناس .

۵- شخصیت اجتماعی ؛ انتظار اجتماعی از آنها همچون روحانیت است و بالاخره پیامبر اکرم (ص) که انتظار خدا از وی بیشتر است .

۶- مقام عرفان شناخت خدا ، کسیکه به خدا نزدیک شد از همه محدودتر است .

کسیکه در حزب وارد می شود ، به همه لحاظ بالا محدود است و کسیکه این محدودیتهای معین را می پذیرد و وارد حزب می شود اگر بداند که محدودتر می شود، تحمل می کند و اگر نداند که یاد می گیرد و محدودیت را می پذیرد و اگر باور ندارد محدودیت را فقط نمایشی قبول می کند و باید این افرادی که حرکتهای نمایشی می کنند از حزب دورکرد .

معایب تشکیلات حزب :

مهمترین عیب آن این است که بین تشکلها و احزاب تفرقه ایجاد می شود ، عالمانه یا جاهلانه . با چه کسانی می توانیم متحد شویم و با چه کسانی متحد نمی شویم . بطور کلی ما با کسانیکه الله و اسلام را به تمام و کمال قبول دارند، متحد می شویم و با دیگران اتحاد نداشته و معارضیم . لکم دینکم ولی دین ( کافرون – ۶ ) ،

که به قول ملای رومی :

جان گرگان و سگان از هم جداست      متحد جان های شیران خداست

جمع گفتم جانهاشان من به اسم        کان یکی جان صد بود نسبت به جسم

به طور مثال در لیبی حزب را مردود می کنند ، یعنی حزبی که مخالف حزب حاکم شعار می دهد ( هر گونه حزب ) . حزب با گروههای اسلامی ؛ شاید در اصول اختلاف وجود ندارد و با هم متفقند اما در فروع اختلاف نظر دارند؛ به عبارت دیگر در استراتژی توافق و در تاکتیک تفاوت وجود دارد که در غایت برطرف می شود .

حزب از دیدگاه مکتب ما

سوال کلی اینجاست که آیا اساسا تحزب یک دیدگاه اسلامی نیست یا هست؟ ایا اسلام بر آن تصریح دارد یا مردود است ؟ ایران قبل از اسلام و پس از اسلام هم حزب ( تشکیلات ) داشته اند .

در قرآن بجز سوره احزاب که توجه ما را به اساس حزب و گروه جلب می کند ، در سوره مجادله از حزب الله و حزب شیطان ذکر شده است و مرز رستگاری و زیانکاری را ورود در یکی از این دو حزب می داند .

اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ ( مجادله – ۱۹)

شیطان بر آنان چیره شده و خدا را از یادشان برده است؛ آنان حزب شیطانند. آگاه باش که حزب شیطان همان زیانکارانند.

لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشیرَتَهُمْ أُولئِکَ کَتَبَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ( مجادله – ۲۲)

قومى را نیابى که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند [و] کسانى را که با خدا و رسولش مخالفت کرده‏اند -هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند- دوست بدارند. در دل اینهاست که [خدا] ایمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تأیید کرده است، و آنان را به بهشتهایى که از زیر [درختان‏] آن جویهایى روان است در مى‏آورد؛ همیشه در آنجا ماندگارند؛ خدا از ایشان خشنود و آنها از او خشنودند؛ اینانند حزب خدا. آرى، حزب خداست که رستگارانند .

و بر اساس آنچه در این آیه در سوره مبارکه مائده آمده ، خداوند پیروزی و نصرت را برای مومنانی می داند که در حزب خدا قرار دارند .

وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ ( مائده – ۵۶)

و هر کس خدا و پیامبر او و کسانى را که ایمان آورده‏اند ولىّ خود بداند [پیروز است، چرا که‏] حزب خدا همان پیروزمندانند.

و خداوند در مقابل حزب خدا ، حزب شیطان را محل دار و دسته آنهایی می داند که از رستگاری دور شده و اهل آتش خواهند بود .

إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعیرِ ( فاطر – ۶)

در حقیقت، شیطان دشمن شماست، شما [نیز] او را دشمن گیرید. [او] فقط دار و دسته خود را مى‏خوانَد تا آنها از یاران آتش باشند.

پس می بینیم که خداوند ما را به این متوجه ساخته که گروه باشیم و حزب داشته باشیم . یعنی با هم مجتمع شوید ، یک فکر شوید ، فکر الهی و بدور از پذیرش تسلط شیطان که در آنصورت « فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ » ، خدا را از یاد خواهیم برد و حزب ما به جای حزب خدا ، حزب شیطان خواهد شد .

  

فصل دوم : ایجاد تشکل عملیاتی در حزب – پذیرش و آموزش اعضاء 

 

 احتیاجات در تشکیلات

برای امور تشکیلات سه مسئول زیر اساسی است :

۱-     مسئول پذیرش

۲-     مسئول اعضاء

۳-     مسئول روابط عمومی ( امور اجتماعی )

و هر کدامیک وظایفی دارند .

مسئول اعضاء ؛ اعضاء را باید بشناسد ، مسئول پذیرش ؛ مسئولین اعضاء را باید بشناسد و اعضاء را و مسئول روابط عمومی ؛ در ارتباط با مسئول اعضاء و مسئول پذیرش و جامعه کار می کند . هر فردیکه وارد حزب می شود ، به هر عنوان ، اول به روابط عمومی رجوع می نماید اصلا شاید علاقه یا درخواستی به پذیرش نداشته باشد .

در اول کار ، مسئول پذیرش ، فردیکه مایل است وارد حزب جمهوری اسلامی شود، طی یک برنامه ریزی هشت رکن زیر را باید بگذارند و بفهمد :

۱-     هدف حزب

۲-     جهان بینی حزب

۳-     ایدئولوژی حزب

۴-     خط مشی حزب

۵-     اصول تاکتیکی حزب

۶-      عملکرد حزب

۷-     مسئولین حزب

۸-     شبکه بندی دقیق و ساختار حزب

برای آنکه این هشت رکن در یک شخص جمع شود باید به مراتب حاصل و انجام شود و در مراحل زمان بوجود می آید فلذا مسئول پذیرش این کارها را انجام می دهد : الف) مراحل کلاسهای آمادگی و عضویت  و ب ) مراحل کلاسهای حوزه

مراحل آمادگی و عضویت

۱-     مرحله آمادگی:

این مرحله برای افراد در دو مقطع انجام می دهد : الف – کانون باز یا گسترده   ب- درس آمادگی

۲-     مرحله حوزه :

این مرحله برای افراد در دو مقطع انجام می دهد : الف – پایه   ب- رسمی ( منظور کادر رسمی حزب هستند )

۳-     مرحله عضویت اعضاء

۴-     مرحله پذیرش کادر

برای گذراندن این مراحل به ترتیب شروع و ختم می شود .

کانون گسترده یا کانون باز چیست

عده ای بوسیله برگ مشخصی توسط مسئول پذیرش ( از طریق یک مسئول اعضاء) دعوت می شوند که شامل حداقل چهار جلسه در یک ماه می باشد که نفرات دعوت شده در آن حاضر می گردند و در این جلسات اقدامات زیر صورت می گیرد :

۱-     قرآن قرائت می شود ؛ شامل قرائت و ترجمه

۲-     مدیر ( جلسه کانون گسترده ) صحبت می کند

۳-     ارزیاب که بر حسب جمعیت ارزیابی را انجام می دهد

۴-     سخنران برای حزب که باید فردی باشد که خوب صحبت کند

پس از اتمام صحبت مدیر، سخنران به ایراد سخنرانی می پردازد و ابهامات افراد نسبت به حزب را کمتر می نماید . افراد هر گونه سوالی که بخواهند را عنوان می کنند و این مرحله، آمادگی آنها را برای ورود به حزب بیشتر می کند . یکی از مزیت های خوب کانون باز این است که شرکت کنندگان مجبور به بالا بردن سطح اطلاعات خود خود از طریق مطالعه خواهند بود و از اینرو سوالاتی که طرح می کنند به دلیل همین نکته ،  سبب رشد بیشتر خود آنها و سایر افراد خواهد شد .

سوالات بایستی کتبی باشد و نگهداری شوند . پس از اتمام جلسه کانون باز ، ارزیاب شروع به کار کرده و در جلسه دوم از ۳۰۰ نفر، مثلا ۵۰ نفر نمی آیند که ممکن است بعضی به طور موجه نیایند و در جلسه سوم عده دیگری نیایندکه آنها را از لیست خود حذف می کند و در این جلسه برنامه قبل به همان روال تکرار می شود ؛ اما جلسه بعدی را به صورت اردو ، کوه نوردی یا اردوهای جهادی که بسیار موثرترند و غیره انجام داده و افرادیکه در این مرحله می آیند با انگیزه تر و بسیار مشتاق ترند و در این اوضاع افراد بهتر شناخته می شوند . نقش ارزیاب ها در این مراحل خیلی مهم است .

برای آن افرادی که پس از پایان ( حداقل ) جلسه سوم کسانیکه می آیند و اشتیاق آنها توسط ارزیاب هم مورد تایید است ، پرونده اولیه ای تشکیل می شود و پرونده شامل حداقل موارد زیر است ( هنوز تشکیل این پرونده به معنی عضویت فرد نیست):

  • پوشه
  • دو قطعه عکس ( یکی برای پرونده و یکی برای کارت عضویت احتمالی )
  • فتوکپی شناسنامه
  • تکمیل فرم مشخصات فردی و تقاضا نامه عضویت
  • برگ تکمیل شده توسط معرف .

این پرونده ، پله اول است که ممکن است در این مرحله فرضاً ۱۰۰ نفر مانده اند و آنها را به ۳ یا ۴ قسمت بر حسب شرایط سنی و اجتماعی و معلومات تقریبا نزدیک به هم جدا نموده و کلاس های آمادگی را برای آنها شروع می کنند .

مراحل کلاس های آمادگی

چهار کلاس آمادگی را  باید برنامه ریزی نمود . در واقع در این ۴ کلاس چهار موضوع زیر در قالب کانون های باز یا گسترده را باید اجرا نمود . داوطلب از بیانات سخنران و از جمیع سوالات شرکت کنندگان و ابهامات و پاسخهایی که دریافت می کند درس ها را می فهمد :

۱-     آشنایی کامل و همه جانبه داوطلب با اهداف

۲-     حزب از کجا آمده و چرا آمده

۳-     چه مراحلی را پشت سر گذاشته

۴-     به کجا می خواهد برود ( تبیین اصل نه شرقی و نه غربی بودن انقلاب اسلامی )

در این بین مسئول اعضاء در کلاس ها باید بداند که :

۱-     داوطلب کیست

۲-     داوطلب  چیست

۳-     داوطلب از کجا آمده و اگر پذیرفتنی است ، در چه مقطعی کار می کند ، چه فعالیتی میکند .

برای تحقق چنین مسئله مهمی در طول مرحله آمادگی ، تمام اطلاعات راجع به یک نفر استخراج می شود که در پرونده او نگهداری می شود و پرونده خود شاهد ماجرا می باشد .

 

شرایط کلاس آمادگی

نمی توان انتظار داشت که کلاس آمادگی استاندارد باشد چرا که در شرایط سنی و اجتماعی و معلومات گوناگون اعضاء ، این اختلاف همواره وجود خواهد داشت . برای تشکیل کلاس آمادگی موارد زیر را باید مد نظر قرار داد :

۱-     سن آنها با هم بخواند .

۲-     معلومات آنها ( نه سطح سواد تحصیلی) با هم بخواند .

۳-     صنف آنها تقریباً نزدیک به هم باشد .

۴-     در کلاس های آمادگی خواهران و برادران ( به همان دلیلی که در شرایط کانون های گسترده یا باز شرح داده شد ) با هم هستند . پس از پایان مرحله آمادگی ، به مرحله حوزه که می رسند ، جدا می شوند و کلاس آنها هم متفاوت می شود .

تعداد افراد در کلاس آمادگی از ۵ تا ۵۰ نفر و زمان جلسات تا ۱۲ جلسه که البته ممکن است بر حسب سطح معلومات کمتر شود .

در هر کلاس آمادگی افراد اصلی زیر کار می کنند :

۱-     یک نفر به عنوان مدیر کلاس وجود دارد . در برخی موارد ( و نه در جلسات اول ) می توان از مسئول اعضاء به عنوان مدیر کلاس هم استفاده نمود .

۲-     دو نفر ارزیاب یک نفر خواهر و یک نفر برادر الزامی است و البته باید به طور محسوس ارزیاب ها اعلام نشوند .

۳-     یک مدرس ؛ که بایستی عضو حزب باشد ، آنهم از اعضاء رده بالا . از ایدئولوژی و اطلاعات سیاسی کافی برخوردار باشد و اخلاق و رفتارش خوب باشد . قدرت بیان داشته باشد . قدرت اداره کلاس داشته و خودش فردی منظم و آراسته باشد .

به این نکته مهم باید توجه داشت که کلاس های آمادگی به صورت کانون گسترده یا باز برگزار می شوند . پس از اتمام هر کلاس باید به صورت امتحان کتبی سوال شود و پس از تمام شدن دوره هم امتحان شود . ورودی و خروجی ها و نمرات ثبت شوند .

مواردی که باید از آنها در آخر دوره امتحان گرفت :  اهداف و ضرورت تشکیلات  – انگیزه – عملکرد – مرامنامه و اساسنامه ؛ که نتایج در پرونده منعکس می شود . نتایج برگه ارزیاب به آن اضافه می شود و برگه معرف هم به پرونده اضافه می شود  .  برگه تحقیقی شخصی، حسب ضرورت،  اضافه می شود . سوابق گذشته فرد ، خصوصا اسناد سیاسی گرفته و اضافه می شود .

سپس شورای حزب با مطالعه و جمع بندی همه این اوراق اعلام می کند که فرد حزبی و عضو حزب می باشد و یا خیر و در صورت اعلام مثبت ، فرد باید برگ تعهدنامه بدهد که فقط عضو حزب جمهوری اسلامی باشد و در حزب یا دسته یا گروه دیگری عضو نباشد .

 

مراحل کلاس های حوزه

پس از فارغ شدن از کلاس های آمادگی، برای شرکت در حوزه کلاس توجیهی تشکیل می شود که حوزه ۷ تا ۱۰ کلاس تشکیل می شود . در حوزه  خواهران و برادران بایستی جدا باشد . گردانندگان حوزه که هر هفته یک بار تشکیل می شود .

۱- هم ساعت تشکیل شود ۲- رابط دفتر حزب معرفی می کند ۳- منشی حزب که حضور و غیاب می کند و غائبین را دنبال می کند ۴- افرادیکه در یک حزب شرکت می کنند ، متعادل و متناسب باشند .

درس دادن در حوزه : دوره پایه حوزه  ۸ هفته مدت دارد و پس از آن دوره تکمیلی حوزه شروع می شود که در آن دوره کارت عضویت می گیرند . ترتیب دوره :

۱- قرآن خوانده می شود ، شامل قرائت ، ترجمه و تفسیر قرآن .

 ۲- مواضع حزب بیان می شود که اهداف حزب ، جهان بینی در مواضع می باشد .

۳- قانون اساسی ؛ حدود ۲ تا ۳ ماده خوانده و توضیح داده می شود .

۴- رساله امام ؛

۵- تحلیل سیاسی ؛ مسائل روز داخلی ، منطقه ای و بین المللی مرتبط با انقلاب اسلامی

۶- اخبار روز ؛ اخبار خصوصا داخلی که در تعیین موضع گیری حزب در هر حال موثرند را به صورت خبر بیان نموده .

۷- موضوعات اخلاق و خودسازی

نکته مهم در تشکیل حوزه ها این است که حوزه در حزب نباید در محل حزب و رسمی باشد بلکه باید در خانه ها و به صورت دوره ای تشکیل شود . برخی اوقات کلاس حوزه آنچنان دارای مقبولیت خواهد شد که سالها توسط یک جمع منسجم ادامه خواهد یافت اما باید رابطه حزبی خود را حفظ نماید .

 

خودساختگی مسئولین حزب

حزبی که دارای کادر خودساخته و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی و ولایت فقیه نباشد محکوم به فنا یا انحراف است . نکته مهم دیگر اینکه از آنجا که هدف غایی حزب جمهوری اسلامی ، ایجاد و توسعه یک جامعه نمونه اسلامی است ، مسئولان ، مدرسان ، مدیران و سایر ذی مدخلان حزب باید اسلام شناس و زمان شناس باشند و باید در حوزه های زیر دارای مطالعه و دانش قابل قبولی باشند و نباید صرفاً عامیانه به موضوعات دینی و سیاسی و فرهنگی توجه کرد :

الف – معارف اسلامی شامل : عربی ، منطق و فلسفه ، اصول الفقه ، فقه و تفسیر ، اصول اعتقادات ، علم الرجال ، علم الاحادیث

ب – آشنایی با تاریخ و مسائل سیاسی شامل : اصول علم سیاست ، تاریخ انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی ، تاریخ اسلام ، روش تحلیل سیاسی ، اصطلاحات سیاسی ، آشنایی با انقلاب های جهان

ج – آشنایی با اصول تحزب شامل :  حزب چیست ، مرامنامه و اساسنامه حزب جمهوری اسلامی

د – آشنایی با اصول اخلاق شامل : اخلاق اسلامی ، خودسازی عبادی ، خودسازی اخلاقی ، خود سازی در علوم و متون روز .

توضیح مهم با شرح یک استفتاء :

شماره استفتاء: ۳۷۹۱۵۶

بسمه تعالی

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

اگر خلاف قوانین و مقررات نباشد، فی نفسه اشکالی ندارد.

موفق و مؤید باشید

متن سوال : به نام خدا و با سلام محضر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی

دستنوشته هایی پراکنده که از پدرم که به رحمت خدا رفته اند بر جای مانده که جنبه علمی در حوزه اجتماعی فرهنگی و منطبق با ارزشهای نظام مقدس اسلامی دارد . آنها را پس از فوت ایشان یافته ام . با توجه به اینکه محتوی آن برای نسل جوان مسلمان امروز با ارزش می باشد ، آیا اجازه تنظیم و نشر آنها را در اینترنت دارم ؟.

 

یک نظر

  1. ﻣﺤﻤﺪ ﻃﺎﻫﺮﻱ

    اﻧﺸﺎاﻟﻠﻪ ﺧﺪا ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺭا اﺯ ﺻﺎﺑﺮﻳﻦ. و ﻣﺘﻮاﺻﻴﺎﻥ. ﺑﺎﻟﺤﻖ و ﺑﺎﻟﻤﺮﺣﻤﻪ ﻗﺮاﺭ ﺩﻫﺪ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *